شکستن یک دل چقدر قدرت میخواست که پنداشتی تو قویترین بودی ؟
***************
رفتنت آغاز ویرانیست حرفش را نزن / ابتدای یک پریشانی است حرفش را نزن
دوست داری بشکنی قلب پریشان مرا / دل شکستن کار آسانیست حرفش را نزن
دوست داری بشکنی قلب پریشان مرا / دل شکستن کار آسانیست حرفش را نزن
***************
اگه یه وقت دلمو شکستی فدای سرت ! فقط کفش بپوش که شکسته هاش تو پات نره
***************
دلم ز نازکی خود شکست در غم عشق / وگرنه از تو نیاید که دل شکن باشی
***************
تو را با دیگری دیدم که بی من شادمان بودی / گمانم بود بی احساسی و تو بیش از آن بودی
رها کردی مرا رفتی ، شکستن بود تقدیرم / تمام فکر من هستی ، به فکر دیگران بودی
***************
دست بردار از این جنگ نا برابر
دل سنگ تو همیشه برنده است ، دل تنگ من همیشه شکسته
***************
من همین یک دانه دل دارم بفرما بشکنش / کوزه ای از آب و گل دارم بفرما بشکنش
تو سبوی آرزوهای مرا بشکسته ای / هرچه بادا باد ، این هم دل ، بفرما بشکنش
***************
خدایا به آنان که ادعای عاشقی تو را دارند بیاموز که بزرگترین گناه شکستن دل آدمیان است !
***************
کاش میشد بعضی ها کمی انسان بودند و چشمان کور خود را باز میکردند و اگر شهامت داشتند دل انسانها را با شکستن دل دیگر انسانها مثلا شاد نمیکردند