loading...
سایت تفریحی آلفاپاتوق
آخرین ارسال های انجمن
عنوان پاسخ بازدید توسط
fcvxv 0 32 admin
admin بازدید : 105 دوشنبه 03 مهر 1391 نظرات (0)

ای نگاهت نخی از مخمل و از ابریشم / چند وقت است که هر شب به تو می اندیشم / به نفسهای تو در سایه ی سنگین سکوت / به سخنهای تو با لهجه ی شیرین سکوت .

 

هراس یعنی من باشم ، تو باشی و حرفی برای گفتن نباشد

 

این روزها بدجور به تو آغشته ام ، از صافی ردم کن و ببین که جز تو هیچم نمی ماند .

 

اگر گدا یاد پادشاه نکند پادشاه چه داند گدایی هم هست ، گدای دیدارتم پادشاه

 

 

شبها اتاقم ماه ندارد ، چشمانت را قرض می دهی تا صبح ؟

 

این موهبت الهی ست صبح چشم بگشایی و یادت بیاید دوستی داری آبی تر از آسمان ، زلالتر از شبنم و روشنتر از صبح .

 

من تو را به دلم قول داده ام ، نگذار بدقول شوم !

 

به روزها دل مبند ، روزها به فصل که میرسند رنگ عوض میکنند ، با شب بمان ، شب گرچه تاریک است ، لیکن همیشه یک رنگ است .

 

میگویند دلتنگت نباشم ، خدای من ! انگار به آب میگویند خیس نباش !

 

گاهی مرا یاد کن ، من همانم که اگر ساعتی از من بیخبر بودی ، آسمان را به زمین میدوختی .


ارسال نظر برای این مطلب

کد امنیتی رفرش
اطلاعات کاربری
  • فراموشی رمز عبور؟
  • آرشیو
    نظرسنجی
    آیا از سایت راضی هستید؟
    آمار سایت
  • کل مطالب : 46
  • کل نظرات : 9
  • افراد آنلاین : 1
  • تعداد اعضا : 51
  • آی پی امروز : 21
  • آی پی دیروز : 5
  • بازدید امروز : 95
  • باردید دیروز : 6
  • گوگل امروز : 0
  • گوگل دیروز : 0
  • بازدید هفته : 129
  • بازدید ماه : 380
  • بازدید سال : 1,615
  • بازدید کلی : 66,416
  • کدهای اختصاصی